گذرگاه خیال
امشب اي آئينه در اوج زلالي آمدي
از كدورت خالي خالي خالي آمدي
بوي شبنم،بوي سبزه،بوي شالي مي دهي
سبزسبزي شايد ازراهي شمالي آمدي
از گذرگاه خيالم آمدي مانند پيش
ياكه اينبار از مسير بي خيالي آمدي
پيش چشمانت پناهي گرم دارم از گناه
اي همه آغوش از بس لاابالي آمدي
برخلاف سابق اي مصداقي از اوج غزل
بي تكلف،صادقانه ،ارتجالي آمدي
جوا د زهتاب
+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:51 توسط فلاحی
|