غزلی ازقیصرامین پور
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم : تو را دوست دارم
نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما :
تو را دوست دارم ، تو را دوست
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۸۸ ساعت 19:14 توسط فلاحی
|
این وبلاگ جهت جمع آوری اشعار زیبا ومقالات ادبی شاعران ونویسندگان است.با کسب اجازه از صاحبان آثار وذکرنام نویسنده وشاعر(درحدامکان )